عشق قسمت پنجم
عشق قسمت پنجم *عشق، قهار است*
مولانا قهار بودن عشق را بدین معنی تفسیر کرده که عشق جز با خلوص و صفا درنمی سازد. از این رو عشق با خودبینی و تلوّن و رسوم و آثار اضافی کار نمی آید و اسقاط و اضافات می کند.
عشق قهار است و من مقهور عشق چون شكر شيرين شدم از شور عشق
برگ كاهم پيش تو اى تند باد من چه دانم كه كجا خواهم فتاد
(دفترششم903-902)
عاشقان، در سیل تند افتاده اند بر قضای عشق، دل بنهاده اند؟
(دفترششم910)
عشق از اوّل، چرا خونی بود؟ تا گریزد آنکه بیرونی بود
(دفتر سوم4751)
اين نشان آن بود كان ملك و جاه كه همىجويى بيابى از اله
آن كه مىگريى به شبهاى دراز و انكه مىسوزى سحرگه در نياز
آن كه بىآن روز تو تاريك شد همچو دوكى گردنت باريك شد
و آن چه دادى هر چه دارى در زكات چون زكات پاك بازان رختهات
رختها دادى و خواب و رنگ رو سر فدا كردى و گشتى همچو مو
چند در آتش نشستى همچو عود چند پيش تيغ رفتى همچو خود
زين چنين بىچارگيها صد هزار خوى عشاق است و نايد در شمار
(دفتردوم1686-1680)
ادامه مطلب
خلـق چـو مـرغابیان زاده زدریـــای جــان