تحول پذیری انسان
منبع :میناگر عشق
آدمی از راه پیکار با نفس می تواند به کمال لایق خود رسد. البته چنین مجاهده ای آسان صورت نمی بندد، زیرا کوششی است برخلاف مسیر عادی غرایز.
بدین جهت برخی، مجاهدة با نفس را سودمند و نتیجه بخش نمی دانند و می گویند همان گونه که آدمی در خلق(صورت تکوینی نظیر کوتاهی و بلندی قامت یا سپیدی و سیاهی چهره) مجبور است. در خلق (اوصاف روحی و ویژگی شخصیت) نیز مجبور است. پس خلق، صورت ظاهر آدمی است و خلق، صورت باطن او.اما مولانا عقیده دارد که آدمی اگر بخواهد می تواند خود را متحوّل سازد و به سوی کمالات والای اخلاقی حرکت کند. بدینسان می گوید در جایی که حیوانات هم بر اثر تربیت، خوی شان دگرگون می شود چگونه ممکن است آدمی تحول پذیر نباشد؟!
ساعتى گرگى در آيد در بشر ساعتى يوسف رخى همچون قمر
مىرود از سينهها در سينهها از ره پنهان صلاح و كينهها
بلكه خود از آدمى در گاو و خر مىرود دانايى و علم و هنر
اسب سكسك مىشود رهوار و رام خرس بازى مىكند بر هم سلام
رفت اندر سگ ز آدميان هوس تا شبان شد يا شكارى يا حرس
در سگ اصحاب خوبى ز ان وفود رفت تا جوياى اللَّه گشته بود
(دفتردوم1425-1420)
*سبب افسردگی و پریشانی آدمیان، آزمندی و خودپسندی است*
خلق را بنگر كه چون ظلمانىاند در متاع فانيى چون فانىاند
از تكبر جمله اندر تفرقه مرده از جان زنده اندر مخرقه
(دفترچهارم2033-2032)
*شیفتگی به فرع، آدمی را از اصل باز می دارد*
احمق است و مردة ما ومنی کز غم فرعش، فراغ اصل، نی
(دفترچهارم1868)
*آرامش روانی با چشم پوشی از جاذبه های دنیوی حاصل آید*
بگذار از مستی و، مستی بخش باش زین تلوّن نقل کن در استواش
(دفترششم630)
خلـق چـو مـرغابیان زاده زدریـــای جــان